بنام خدا
وقتی میدید نیروها در خط مقدم دچار مشکل شدهاند، حالش دگرگون میشد. وقتی رزمندگان در موقعیت خطرناکی گیر میافتادند، او دیگر لحظهای آرامش نداشت. هیچکس نبود که حاج همت را در آن شرایط درک کند. خود نیروها هم فکر نمیکردند که در چنین وضعیتی بر او چه میگذرد.
در جلسهای که با فرماندهان گردان داشت، به آنها گفت: «خوش به حال شما که در متن کار قرار دارید و عقب نیستید که ببینید چه میکشیم. شما خودتان توی کار هستید و میتوانید تصمیم بگیرید. اگر مهمات کم بود، میتوانید همانجا تصمیمگیری کنید. اگر در محاصره افتادید، خودتان هستید و خودتان. اما ما اینجا در عقب خط، وقتی در این شرایط سخت دستمان به شما نمیرسد و دسترسی به شما نداریم، نمیدانید چه حالی داریم. وقتی میبینیم سه چهار گردان توی محاصره افتاده و کاری از دستمان ساخته نیست، چند بار میمیریم و زنده میشویم تا بلکه بتوانیم فکری به حال شما بکنیم.»
* جعفر جهروتیزاده